خاطرات بارداري١
تو يادت نمياد... روزايي بود كه مامان بدون ترس از چاق شدن دولُپي شيريني خامه ايي ميخورد تا پروانه كوچولويي تو وجودش بال بزنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی